سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گپی با دوستان - درد دلت رو به من بگو؟


ساعت 2:7 صبح شنبه 85/7/29

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد                    با تو پای کودکی ها باز شد

دوستان عزیز سلام مرا پذیرا باشید.

درشب 21 رمضان که مصادف با شب قدر بود، به مسجد محل رفتم تا شاید برای لحظاتی هم که شده از مادیات و مسایل دنیوی دور بوده و استفاده کمی از این مجالس ببرم . خانم جوانی در کنار من نشسته بود که صورتش را غبار غمی سنگین پو شانده بود نگاهی به همدیگر انداختیم . نگاهش پر بود از حرفها و درددلهای ناگفته بسیار. انگار با نگاهش می خواست چیزی بگوید.خلاصه پس از مدتی من شدم سنگ صبور او،و آن قدر از درد و غمهایش گفت که دعاهای شب قدرم اختصاص به او پیدا کرد،و همین موضوع باعث شد که من هم مثل همه شما دوستان وبلاگ نویس ، تصمیم بر داشتن وبلاگی جهت درد دلهایمان گرفتم.

بر می گردم...


¤ نویسنده: سایه

نوشته های دیگران ( )

درد دلهای دوستان

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
10

:: کل بازدیدها ::
82015

:: درباره من ::

گپی با دوستان - درد دلت رو به من بگو؟

سایه
الهی! راز دل نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر

:: لینک به وبلاگ ::

گپی با دوستان - درد دلت رو به من بگو؟

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

سلیم سالم

:: لوگوی دوستان من::







:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: آرشیو ::

دل نامه
درددلهای دوستان
دانستنیها
پاییز 1385

:: موسیقی ::